گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

موزه عروسک

صبح دوم فروردين هم رفتيم موزه عروسك و پارك توحيد و موقع برگشت هم چون ديديم يه كالسكه دور ميدون نزديك خونه واستاده بابا رفت ماشين رو گذاشت خونه و تا در خونه با كالسكه رفتيم  شب هم همگي عيد ديدني خونه ي خاله جان( خاله مامان) بوديم   روز سوم فروردين هم شبش همه امدن خونه ي ما . روز اخر تعطيلات هم ظهر رفتيم پارك ازادگان و چون پرستار برديا ديگه نمي ياد پنجم من موندم پيشتون و ديروز هم بابا . امروز هم شما رفتي مهد و برديا رفت خونه ماماني . ديشب هم شام همه خونه ي خاله رويا بوديم به اتفاق خانواده خاله جان ( خانواده خاله فروزان همسر دايي رضا) فرح جان و اقا مرتضي هم طبق معمول واسه عيد امدن بيرجند و ديشب اونا هم بودن ...
7 فروردين 1398

نوروز 98

سلام امسال هم مثل سالهاي گذشته به خاطر وضعيت كاري بابا تو پايان سال كه حسابي شلوغ مي شه فقط روز اخر اونم چند ساعتي فرصت خريد داشتيم  شب سال تحويل هم به نيت تبريك روز پدر با كيك و هديه رفتيم خونه ي بابايي و تا ساعتاي ١ اونجا بوديم طفلكي بابايي خيلي دوست داشت واسه سال تحويل اونجا بمونيم ولي نمي دونم چرا فكر مي كرديم خيلي تا سال تحويل مونده ضمن اينكه شربت انتي بيوتيك برديا رو هم يادم رفته بود بدم واسه همون عجله داشتم برگرديم خلاصه روبوسي عيد رو كرديم و عيديامون رو گرفتيم و برگشتيم خونه كه ديديم چيزي تا سال تحويل نمونده بدو بدو لباس عوض كرديم و ثانيه هاي اخر كنار سفره هفت سين بوديم  (چقدر بده سال تحويل نصفه شب با...
7 فروردين 1398
1